سیدسامیارسیدسامیار، تا این لحظه: 13 سال و 5 ماه و 2 روز سن داره

...همه چیز برای ابدی شدن

استفاده ابزاری از دین...

سه هفته ای سامیار جانم مریض بود و همچنان هم... و یك رژیم سفت و سخت از نخوردنی ها من جمله: شیر - سبزیجات - میوه های تازه - و كلیه چیزهایی كه دوستشون داره فقط میتونست موز و كمپوت آناناس بخوره. سامیار در حالیكه بسته پاستیل دستشه و فكر میكنه با جیغ كشیدن میتونه روند بهبودش رو سریعتر كنه: الان - ببین همین الان- دنگ میدنی دتر - بپرسی - بگی : انشا...  سامیار خوبه میتونه دیگه باستیل بخوله (همین الان باید زنگ بزنی دكتر بپرسی كه انشا.. سامیار خوب شده كه دیگه پاستیل بخوره) منم كه خوب مجبورم طی یه مكالمه الكی از دكتر سوال كنم و اونم بگه فعلا باید صبر كنی و بلافاصله كه این مطلب رو به سامیار انتقال میدم با جیغ ها...
5 آذر 1392

آذر دل انگیز

همیشه اون شعری رو که در موردی پاییز تو کتابمون بود خیلی دوست داشتم و همیشه عاشق عدد نه بودم هیچوقت فکر نمیکردم پسر نازنینم توی نهمین ماه سال و در فصل پاییز بیاد توی زندگیم مامانی عاشقتم تولدت پیشاپیش مبارک... (اگرچه که هنوز داروهای قبلی از روی کانتر جمع نشده بود ولی حالا دوباره یه سری داروی جدید اونجا قرار گرفته که برای شماس و تا کامل خوب شدنت باید بخوری فرشته کوچولوی من پسر مهربون و دوست داشتنیم دوستت دارم)
2 آذر 1392
1